فریب خورده

پسری ...................تنها

خدا لعنت کند اورا و هرکس را که مثاش بين.

                                                همان موجود نادان که در حقش فقط مردن

همان موجود بي مصرف همان ديوانه اکبر

                                                  همان مردک که هست چون خر

که بار ديگرم گويم و اين گونه بگويم من

                                              خدا لعنت کند او را و هرکس را که مثلش بين

که اي موجود بي مصرف فضولي تو نکن اي سگ

                                              خدايا تو رسان مرگش همان مردک که هستد چون گرگ

که هي گويد نصيحت هاي پي در پي

                                              ولي نادان نمي داند که حرف هايش چو فوتي در درون نيگ

و کاش کارش نصيحت بود,ديوانه

                                               و زور گويد همان مردک که بيگانه

تو داني من چرا گويم به او ديوانه اکبر

                                              چو تو گوشي ندي حرفش , بدزد , هيچ نيست بر سر

تمام ان چه تو داري, بدزد غاصب نادان

                                                همين کارها کنيد, مردم بگوين

همان ريشوي بي مصرف که دارد اداعاي دين

                                             چو دين خواهي نگهدار مال خودت الان

تو با مردم نکن کاري و مردم با تو هيچ کاري

                                            ومن بازم بگويم خدا لعنت کند او را و هرکس را که مثل او بيني

 

نوشته شده در چهار شنبه 3 خرداد 1391برچسب:یه دیونه ,تقدیم به یک سری ادم های افراطی فضول,ساعت 7:8 توسط saman| |

 

کلی مطلب تو ادامه مطلب


ادامه مطلب
نوشته شده در چهار شنبه 3 خرداد 1391برچسب:عشق,من و تو,تنهایی,ساعت 7:4 توسط saman| |

کلمات عاشقانه

مرد با چشم هایش عاشق می شود و زن با گوش هایش .

 عشق ورزیدن ، خود درس زندگی است .

 لذت عشق زمانی است که آن را نثار می کنی بیشتر از زمانی است کهن دریافتش می کنی .

 طریق دوست داشتنی هر چیز این است که بدانی ممکن است آن را از دست بدهی .

  قسمتی از وجود تو در من رشد کرده و ، تو خواهی دید ، تو و من برای همیشه ، هرگز از هم جدا نخواهیم شد .

شاید در مسافت ولی در قلبمان هرگز .

عشق با چشم هایش نمی بیند بلکه با فکرش می بیند از این رو خدای عشق بال زد و تار یکی را ترسیم کرد .

بهتر است منفور باشی به خاطر چیزی که هستی تا محبوب باشی به خاطر چیزی که نیستی .

بعضی از انسانها برای بدست آوردن عشق می میرند و بعضی برای از دست دادن آن .

عشق مانند غنچه گل سرخ است ، می تواند پر از شکوفه شوئد یا به آرامی بمیرد .

عشق مانند غنچه گل سرخ است ، می تواند پر از شکوفه شود یا به آرامی بمیرد .

نوشته شده در چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:عشق,من و تو,تنهایی,ساعت 6:40 توسط saman| |

عکسهایی از جدیدترین کنسرت جدید آریان

بقیه ادامه مطلب

arian mehdionline.ir 111 عکسهای جدیدترین کنسرت گروه آریان   بهمن ماه


ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 13:7 توسط saman| |

 

عشق حقیقی مثل روح است ، افراد زیادی درباره ی آن صحبت می کنند ، ولی تعداد معدودی آن را دیده اند .
کلید قلب ، زندگی و روح من ... همه در دستان اوست . او مالک آن است فقط باید کلید را بچرخاند و بگذارد تا با تمامی شور و عشقم او را در بر گیر
l زندگی را بی عشق سپری کن غم بزرگی است . اما این تقریبا برابر است با غمی که زندگی را ترک کنی بدون اینکه به کسی که عاشقش هستی بگویی که دوستش دارید .گاهی در جستجوی چیزی هستید که نمی توانید آن را ببینید .
گاهی قلب چیزی را می بیند که چشم ها قادر به دیدن آن نیستند .
عشقی را داشتن و آن را از دست دادن بهتر از این است که هرگز عشقی نداشته باشی .
اگر زمانی که به تو می اندیشم ، تک گلی بود ، می توانستم تا ابد در باغ افکارم قدم بزنم .
در عشق افتادن مردم به گردن قوه ی جاذبه ی زمین نیست .
در تو خود را گم می کنم ، بی تو خود را باز می یابم و دوباره به دنبال گم شدن ...

بقیش ادامه مطلب


ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 13:2 توسط saman| |

 

 

اگر دریای دل آبیست تویی فانوس زیبایش * اگر آیینه یک دنیاست تویی مفهوم و معنایش

تو یعنی دسته ای گل را از آنسوی افق چیدن * تو یعنی پاکی باران تو یعنی لذت دیدن

تو یعنی یک شقایق را به یک پروانه بخشیدن * تو یعنی از سحر تا شب به زیبایی درخشیدن

تو یعنی یک کبوتر را ز تنهایی رها کردن * خدای آسمانها را به آرامی صدا کردن

تو یعنی روح باران را متین و ساده بوسیدن * ویا در پاسخ یک لطف به روی غنچه خندیدن

اگر چه دوری از اینجا تو یعنی اوج زیبایی * کنارم هستی و هر شب به خوابم باز می آیی

اگر هرگز نمی خوابند دو چشم سرخ و نمناکم * اگر در فکر چشمانت شکسته قلب غمناکم

ولی یادم نخواهد رفت که یاد تو هنوز اینجاست * میان سایه روشن ها دل شیدای من تنهاست

نباید زود می رفتی و از دل کوچ می کردی * افق ها منتظر ماندن که از این راه برگردی

اگر یک آسمان دل را به قسط عشق بردارم * میان عشق و زیبایی تو را من دوست می دارم


نوشته شده در شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:عشق,من و تو,تنهایی,ساعت 19:26 توسط saman| |


 

تنها باشي
روز
تعطيل باشد
غروب باشد
باران هم ببارد
احساس ميكني
بلاتكليف ترين
آدم دنيا هستي...!!
نوشته شده در چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:تقدیم به دوستان عزیزم,,ساعت 6:36 توسط saman| |

 

 

 

دخترک رفت ولی زیر لب این را میگفت :

” او یقینا پی معشوق خودش می اید “

پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود :

 ” مطمئنا که پشیمان شده برمیگردد “

عشق قربانی مظلوم ” غرور ” است هنوز . . .

_________________________________________________________________________________
نظر دهید     
 
نوشته شده در چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 6:26 توسط saman| |

 

 

 

 

مرا چه به تنهایی و سکوت ؟

 

 

 

 

نقاشی می کشم

دنیای وارونه ام را ،

از اینجا تا بی انتهایی تو

رنگ در طرح

بوسه ای بر باد

درختی در آغوش خاک

آسمانی بی ماه

طبیعتی برهنه

و من

چشمانم حکایت ها دارد ...

مرا چه به تنهایی و سکوت ؟

زندگی باید

 

 

نوشته شده در سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:سکوت,تنهایی,فراغ,عشق,گریه,دوری,خیانت,ساعت 12:0 توسط saman| |


براي رسيدن به تو پا پيش گذاشتم !
خودم را قسمت كردم !
تو را سهم تمام روياهايم كردم !
انصاف نبود ...
تو كه ميدانستي
با چه اشتياقي خودم را قسمت ميكنم
پس چرا ...
زود تر از تكه تكه شدنم جوابم نكردي !
براي خداحافظ خيلي دير بود !
خيلي دير ... !

نوشته شده در سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:امشب,تنها,عاشق,نمی دانم,دیر شده,ساعت 11:46 توسط saman| |


 سرداب عشق


کجاس آرامش افزون زپا نندازد این دل را

کجاس سرکش کمند ابروی زلفش بسته جانم را

بیاید نازک احوالش ببوسد دست و بالینم

که هر جو ناز آن دلبر بچیند خار باغم را...
 

نوشته شده در سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:عشق,سرداب,تنهایی,عاشق,ساعت 6:27 توسط saman| |

مثل قایقی خسته تو دریا

مثل دیدن تو توی رویا

مثل تیک تیک خسته ی ساعت

مثل قصه ی تلخ صداقت

مثل شب مثل گل توی گلدون

مثل تصویر ماه توی بارون

مثل گریه تلخ دیونه

دیگه چیزی ازم نمی مونه

مثل لحظه بارون پاییز

مثل چشمای خستهی لبریز

مثل اشکای ریخته رو گونه

دیگه چیزی ازم نمی مونه

مثل بارون ابر بهار

مثل لحظهی خواب ستاره

تو رو دوست دارم

 

نوشته شده در یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:چشم,خسته,اشک,غم,فریب,فراغ,فریب خورده,تنها,ساعت 13:26 توسط saman| |

نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند


مثل آسمانی که امشب می بارد....


و اینک باران


بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند


و چشمانم را نوازش می دهد


تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم

نوشته شده در یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:امشب,تنها,عاشق,نمی دانم,ساعت 6:51 توسط saman| |


Power By: LoxBlog.Com